۱۶ خرداد ۱۳۸۸

کلروفیل

امشب نشستم و برای اولین بار مناظره ها رو دیدم و فیلم های تبلیغاتی...احساس خفگی می کردم..انگار کسی روی روحم چنگال می کشید.. امشب نشستم و برای همه گریه کردم..برای ایرانی بودنم گریه کردم...برای به لجن کشیدن ها و لحن حرف زدن ها.. برای خاطرات خودم از چهار سال دقیقا چهار سال خارج بودن و رنج کشیدن از کسی که مدام دست گل آب می داد و باید توضیح می دادم و باید خجالت می کشیدم و...امشب دیدم اذیتی که من شدم کجا و رنج آنکسی که آنجا مانده کجا...دیدم که چه قدرهمگی خوار شده ایم... این من جمعه کلاس دارم. بعد کلاس میروم و رای می دهم..منتی برفاصله ایی که باید طی کنم و بروم ندارم. ادعایی بر رایی که می دهم ندارم...امیدی هم اما بر اینکه مشکلی حل شود و خار مغیلان گلستان شود ندارم... این سبزینه بازی ها نمی شیند به دلم...یاد 12 سال قبل می افتم و شعارها و ذوق کردنها .. یاد گفتمان و گفتم آن و گفت مان!!